خدا لعنت كنه اونيكه آمار منو داده به بابك جون.....
عینک آفتابی 2013" href="/link/13102/68763/http://www.a href="sunarena.ir" title="عینک آفتابی 2013" target="_blank"عینک آفتابی 2013/a" >a href="http://sunarena.ir" title="عینک آفتابی 2013" target="_blank"عینک آفتابی 2013/a [ 1 ]

آمار مطالب

کل مطالب : 83
کل نظرات : 88

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 25
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 73
بازدید ماه : 696
بازدید سال : 2884
بازدید کلی : 49049

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پلاگ 89 و آدرس pelake89.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : کاکتوس
تاریخ : 18 آبان 1389
نظرات

 

گفتم سلام جوابي نداد
با خود گفتم چقدر زود خبرها به همه جا درز پيدا مي كنند
ديگر بار كه ديدمش فقط از كنارش رد شدم
نميدانم چرا روزگار ميخواهد ما دوباره رو درروي هم قرار بگيريم
ديروز نامه اي داشتم كه بايد به دست خودش ميدادم
وارد دفترش كه شدم چيزي نگفتم و در حاليكه سنگ فرش اتاقش را ديد مي زدم
نامه ام را به او دادم
چهره اش آرام بود ، شايد زير پوستي داشت فحشم مي داد ،
 نميدانم....ولي من هم آيينه اي در جيب گذاشته بودم
منتظر بودم بعد از امضاي نامه ، سر صحبت را باز كند
با سردي خودكار را برروي كاغذ تكان داد
انگار خودكار هم دلش از من پر بود
 
نامه را كه امضا كرد بر روي ميز پرتش كرد
به خودم گفتم : بسم الله ... شروع شد
خب نگفتي جوان مسجدسليماني شما حقوق مرا با پرداخت شهريه ات مي دهي؟
از پشت ميزش بلند شد و به سمت من آمد
زير لب گفتم : يا پيغمبر..... ميخواهد چكار كند؟
بار دیگر گفت :در دانشگاه آزاد مسجدسليمان چيزي كه پيدا نمي شود حجاب وعفاف است؟ها...؟ديگه بايد سر دردانشگاه بزنيم((خريدار عفاف هستيم )) ؟ آره.....؟
 
يك لحظه داشت خون به مغزم نمي رسيد
با خودم گفتم قيد همه چي رو بزنم و يك حال اساسي ازش بگيرم
به درك كه اخراجم مي كند ...مي روم جاي ديگه ...يا فوقش سال ديگه سراسري در ميام
 
نفسم را در سينه حبس كردم.... صورتم قرمز قرمز شده بود
به خودم اعتماد به نفس دادم وبا لحني تمسخر آميز گفتم:
بابك جون... ديگه اسم دختر نبود رو ميدون وبوستان هاي دانشگاه بزاري؟
از در كه داخل ميشي ... ميدان بنفشه ، بوستان نرگس ،بوستان سوسن
ميدان دختر بازي  منظورم میدان دانشجوست،  ...بازم بگم
 
اين دفعه فكركنم خون به مغز اون نرسيد
ميخواست خرخره مرا بجود...
خوشبختانه منشي اش به دادم رسيد
ببخشيد جناب دكتر مهندس يوسفي بيرون منتظرش..
 
من هم با منشي بدون سر وصدا خارج شدم
خدا لعنت كنه اونيكه آمار منو داده به بابك جون.....
 
شما اگه پيداش كردين در بخش نظرات آمارش رو بمن بديد ممنون...
 

 


تعداد بازدید از این مطلب: 763
|
امتیاز مطلب : 345
|
تعداد امتیازدهندگان : 113
|
مجموع امتیاز : 113


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

//
sobhan در تاریخ : 1389/9/7/0 - - گفته است :
سلام فکر میکنم کر فتل باشه

میدونی کیه کی رو میگم؟

شاید هم یکی از دانشجوهاست

خدا میداند

شانس آوردی که بابک نخوردت


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








مینویسم ( د ی د د ا ر ) تو اگر بی من و دلتنگ منی یک به یک فاصله ها را بردار.... التماس دعا


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود